درمان آسیب ها و ضایعات نخاعی به کمک سلول های بنیادی (سلول درمانی)
بیش از یک میلیون نفر در سراسر جهان به فلج ناشی از آسیب نخاعی دچار هستند و از آن رنج می برند. آسیب های نخاعی (SCI) که عمدتاً در اثر ضربه های شدید ناشی از تصادفات رانندگی، زمین خوردن و آسیب های ورزشی ایجاد می شود، نه تنها برای بیماران و مراقبین آن ها، بلکه برای جامعه مشکلات جدی اجتماعی و اقتصادی ایجاد می کند. SCI علاوه بر نقص عملکرد حرکتی، منجر به بسیاری از مشکلات پزشکی شدید دیگر از جمله مشکلات تنفسی، ادراری - تناسلی، پوستی، اختلالات گوارشی و گردش خون نیز می شود.
SCI این بیماری شامل دو مکانیسم متمایز است:
- آسیب اولیه؛
- آسیب ثانویه.
هنگامی که نخاع در معرض کوفتگی، پارگی یا فشردگی ناشی از نیروهای خارجی قرار می گیرد و یا فرد به دلیل آسیب عروقی سکته می کند، نخاع دچار آسیب عصبی می شود که اغلب به آن آسیب اولیه گفته می شود. مکانیسم دوم به عوارض ثانویه ناشی از آسیب مربوط می شود و شامل تورم بافتی است که به دلیل خونریزی، التهاب و مسدود شدن بیش از حد عروق کوچک رخ می دهد و می تواند به سرعت و در عرض چند روز (در وضعیت حاد)، در عرض چند ماه (در وضعیت تحت حاد) و یا پس از 6 ماه از حادثه (در وضعیت مزمن) ظاهر شود. هدف اصلی در درمان آسیب های نخاعی، کاهش یا توقف آبشار ثانویه یعنی عوارض و علائم پس از آسیب است.
در حال حاضر، روش های اصلی درمان SCI شامل درمان جراحی، درمان دارویی، اکسیژن درمانی و فیزیوتراپی است. با این حال، نتایج درمانی بیماران مبتلا به SCI هنوز رضایت بخش نیست و هنوز هیچ درمان واحدی پدید نیامده است که بتواند عوارض جدی طولانی مدت SCI را به طرز چشمگیری بهبود بخشد. درمان های دارویی بسیاری در زمینه کاهش آسیب های ناشی از SCI به کار گرفته شده است، اما در مراحل نهایی کارآزمایی بالینی (آزمایش بر روی انسان) با شکست مواجه شده اند. این شکست اغلب به این مسئله نسبت داده شده است که آسیب نخاعی شامل انواع مختلفی از آسیب های سلولی است که می تواند در طول زمان تغییر کند. همین امر باعث می شود که یک دارو نتواند به اندازه کافی شدت آسیب را کاهش دهد. عمل های جراحی زودهنگام نیز تنها در برخی موارد می توانند کارایی داشته باشند، اما در اغلب موارد دستیابی به بهبودی کامل پس از آسیب نخاعی دشوار است. بنابراین، توسعه درمان های نوآورانه بسیار مهم است.
درمان های مبتنی بر سلول های بنیادی
سلول های بنیادی با توانایی خودنوسازی و توانایی تبدیل شدن به تمام سلول های موجود در بدن تعریف می شوند. رایج ترین مثال استفاده از پیوند سلول های بنیادی برای درمان انواع بیماری های بدخیم یا خوش خیم خون است که به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است و از ارزش بالینی بالایی برخوردار است. درمان مبتنی بر سلول های بنیادی به این دلیل که مکانیسم های متعددی را برای بهبود آسیب های ناشی از SCI ارائه می دهند، مورد توجه قرار گرفته است که می توانند آسیب های نخاعی را بهبود بخشیده یا شبکه های عصبی را بازسازی نمایند. برای مثال در سال های اخیر، درمان مبتنی بر سلول های بنیادی برای بیماری های عصبی مختلف، مانند خونریزی داخل مغزی (ICH)، سکته مغزی ناشی از انسداد عروق در مغز، آسیب مغزی (TBI) و خونریزی ساب آراکنوئید یا زیر عنکبوتیه (SAH) توسعه یافته است.
سلول های بنیادی پتانسیل بالقوه ای در درمان ضایعات نخاعی از خود نشان داده اند. این سلول ها می توانند سلول ها و بافت های عصبی آسیب دیده، از جمله سلول های عصبی و سلول های گلیایی را ترمیم یا جایگزین کنند و به یکپارچگی مسیر هدایت عصبی و در نتیجه بازسازی عملکرد عصبی کمک نمایند. از طرف دیگر، سلول های بنیادی با بافت های اطراف تعامل می کنند تا فاکتورهای مختلف عصبی را ایجاد کنند، شرایط محل آسیب دیده را تغییر داده و رشد رشته های عصبی را تسریع کنند و با سرکوب التهاب و جلوگیری از مرگ سلولی باعث تقویت و بهبود عملکرد در بیماران مبتلا به SCI می شوند.
خون بندناف (UCB) حاوی تعداد زیادی سلول بنیادی، حتی بیشتر از مقادیر آن در مغز استخوان است. در 20 سال گذشته، پیوند سلول های بنیادی خون بندناف توانسته است جان هزاران بیمار مبتلا به اختلال خون و سیستم ایمنی را نجات دهد. مطالعات بسیاری نشان داده اند که پیوند سلول های بنیادی خون بندناف می تواند برای شرایط عصبی اکتسابی مانند سکته و فلج مغزی مفید باشد.
خون بند ناف در دو نوع بانک عمومی یا خصوصی (خانوادگی) ذخیره می شود. خون ذخیره شده در بانک خون بند ناف عمومی را می توان در آینده برای پیوند به افراد دیگر مورد استفاده قرار داد. در بانک خصوصی، خون بندناف با درخواست یک خانواده ذخیره می شود و در صورت نیاز در آینده می تواند برای خود شخص اهدا کننده و همچنین فرد دیگری که تطابق ایمونولوژیکی لازم را داشته باشد استفاده شود. پیوند سلول بنیادی خون بندناف به تأیید سازمان غذا و داروی آمریکا نیز رسیده است.
تحقیقات و مطالعات بالینی برای اثبات سایر پتانسیل های این سلول ها در درمان آسیب ها و ضایعات نخاعی و همچنین افزایش اثربخشی و کاهش عوارض همچنان ادامه دارد. انتظار می رود با مطالعات، اهدا و ذخیره بیشتر سلول های بنیادی، این سلول ها در آینده نزدیک بطور گسترده در درمان آسیب های نخاعی مورد استفاده قرار گیرند. اعتقاد بر این است که با توسعه مداوم فناوری سلول های بنیادی، درمان مبتنی بر سلول های بنیادی مطمئناً پیشرفت بزرگی در درمان بالینی SCI ایجاد خواهد کرد.
برچسب ها: