تحلیل رفتگی ارثی شبکیه چشم
تحلیل ارثی شبکیه (IRDs) شامل مجموعه متنوعی از بیماریهای پیشرونده و از بین برنده بینایی است که میتواند منجر به مشکلات بینایی و نابینایی شود. در این بیماری ها، جهش در ژنهایی که برای عملکرد شبکیه چشم حیاتی هستند منجر به مرگ تدریجی سلولهای گیرنده نوری، کاهش بینایی و در نهایت نابینایی میشود. ژن های متعددی در ایجاد تحلیل ارثی شبکیه چشم دخالت دارند، به طوری که تا به امروز بیش از 260 ژن مسئول این بیماری شناسایی شده است. علاوه براین، شدت بیماری ها نیز می تواند بسته به شدت آسیب شبکیه چشم، یا وجود آسیب های دیگری مانند ورم شبکیه و نازکی شبکیه چشم، می تواند در بیماری های مختلف متفاوت باشد. بنابراین، بسته به موارد گفته شده، شدت علائم در طیفی از شب کوری و حساسیت به نور، تا کاهش میدان دید، و تاری دید و حتی نابینایی متفاوت باشد.
در مجموع، تخمین زده می شود که این بیماری ها بیش از دو میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تأثیر قرار می دهند و مشکلات بینایی شدید ناشی از آن ها منجر به کاهش عملکرد و استقلال فرد بیمار شده و بار روانی و اقتصادی سنگینی را برای وی به همراه دارد.
از بین رفتن شبکیه به چه دلیلی رخ می دهد؟
همانطور که پیش تر گفته شد، استعداد ابتلا به انواع فرم های تحلیل ارثی شبکیه چشم در وهله اول ناشی از وجود جهش های ژنتیکی است که فرد را نسبت به آسیب شبکیه چشم و مشکلات بینایی مستعد می کند. با این حال، از بین رفتن شبکیه و نابینایی ممکن است که نتیجه ترکیبی از عوامل ژنتیکی با عوامل محیطی باشد. به طور مثال، در بیماری دژنراسیون ماکولا وابسته به سن آتروفیک (AMD) که یکی از شایع ترین بیماری هایی است که منجر به کاهش بینایی، کاهش میدان دید و تاری دید می شود، میتواند نتیجه استفاده از سیگار در افرادی باشد که جهش ژنتیکی ایجاد کننده این بیماری را دارند. علاوه براین، بیماری مانند شب کوری نه تنها به عنوان یک بیماری ژنتیکی و مادرزادی شناسایی می شود، بلکه می تواند در اثر کمبود ویتامین A نیز در افراد ایجاد شود. در مقابل، بیماری رتینیت پیگمنتوزا به عنوان یک بیماری ژنتیکی شناخته می شود که حاصل آسیب شبکیه چشم در اثر عوامل ژنتیکی بوده و تا به حال عامل محیطی در ایجاد آن شناسایی نشده است.
با وجود تنوع در جهش های ژنتیکی ایجاد کننده این دسته از بیماری ها، بسیاری از IRDها دارای ویژگی های بالینی همپوشانی هستند. برای مثال، رتینیت پیگمانتوزا (RP) که ناشی از اختلال در عملکرد سلولهای استوانه ای و به دنبال آن تخریب سلولهای مخروطی موجود در شبکیه چشم است، ممکن است که تظاهرات بالینی مشابه با آموروز مادرزادی لبر (LCA) و حتی بیماری ژنتیکی دیستروفی استوانه ای-مخروطی (CRD) داشته باشد. اما نکته ای که لازم است در نظر گرفته شود این است که بسیاری از IRDها در مراحل پایانی، با ویژگی هایی مشابه با هم و به صورت مرگ شدید سلول های شبکیه چشم، از بین رفتن گسترده شبکیه، و از دست دادن برگشت ناپذیر بینایی ظاهر می شوند.
غربالگری دوران بارداری و تشخیص انواع بیماری های شبکیه
با وجود تنوع جهش های ایجاد کننده بیماری شبکیه و همچنین شباهت علائم بالینی که بین آن ها وجود دارد، امروزه با پیشرفت هایی که در زمینه روش های تشخیص ژنتیکی انجام گرفته است، امکان غربالگری دوران بارداری برای بسیاری از این بیماری ها مانند رتینیت پیگمنتوزا فراهم آمده است. علاوه براین، شناسایی منشا ژنتیکی این بیماری ها باعث شده است که مشاوره ژنتیک این دسته از بیماری ها نیز پیشرفت چشمگیری داشته باشد و علاوه بر کمک به غربالگری دوران بارداری، امکان تشخیص پیش از لانه گزینی بسیاری از آن ها را نیز فراهم آورد. مشاوره ژنتیک نه تنها می تواند به بررسی بیماری های شبکیه که با الگوی مشخصی در خانواده به ارث می رسند کمک کند، بلکه می تواند با استفاده از تکنولوژی توالی یابی DNA به شناسایی جهش هایی که برای اولین بار در یک عضو خانواده رخ می دهد و یا تا به حال در خانواده به صورت ناشناخته وجود داشته است، کمک کند. بهعلاوه، مشاوره ژنتیک می تواند امکان تشخیص افتراقی موارد ناشی از اثرات محیطی (مانند شب کوری ناشی از کمبود ویتامین A) از مشکلات ژنتیکی را نیز فراهم آورد و تخمینی از شانس ابتلای سایر اعضای خانواده فراهم آورد.
تشخیص اولیه وجود بیماری در افراد فاقد سابقه خانوادگی براساس وجود علائم (حساسیت به نور، کاهش میدان دید، تاری دید، کاهش بینایی یا فقدان آن)، سرعت پیشرفت بیماری و معاینات چشم پزشکی (برای بررسی وجود ورم شبکیه یا نازکی شبکیه چشم) انجام می گیرد.
پیشرفتهای اخیری که در زمینه تشخیص تحلیل ارثی شبکیه چشم شبکیه چشم انجام گرفته است، منجر به دستیابی به فناوریهای جدیدی شده است که ارزیابی بهتر ساختار و عملکرد شبکیه را ممکن میسازد. یکی از این روش های تشخیصی توموگرافی انسجام نوری (OCT) است که نوعی ارزیابی غیر تهاجمی و عینی برای بررسی ساختار شبکیه است و با این روش میتوان لایههای بیرونی شبکیه شامل لایه هسته بیرونی، غشای محدود کننده خارجی، بخشهای داخلی، بخش داخلی/قطع خارجی یا ناحیه بیضی (EZ)، بخشهای خارجی و اپیتلیوم رنگدانه شبکیه (RPE) را در چشم فرد مبتلا به IRD اندازه گیری کرده و هرگونه تغییر در ساختار چشم مانند ورم شبکیه یا نازکی شبکیه چشم را مورد شناسایی قرار داد.
علاوه براین، معاینات ساختاری و عملکردی چشم (مانند بررسی حساسیت به نور) می توانند در ارزیابی اثربخشی درمان های بالینی که با تست های ژنتیکی قابل اندازه گیری نیستند نیز مورد استفاده قرار گیرد.
درمان اختلالات شبکیه به چه روشی صورت می گیرد؟
بسته به نوع بیماری و شدت درگیری شبکیه، نوع درمان پیشنهادی متفاوت بوده و اثربخشی مورد انتظار آن نیز متنوع است. در بسیاری از موارد، مشکلات شبکیه به طور کامل قابل درمان نیستند و درمان تنها محدود به درمان علامتی بوده و یا باعث کاهش سرعت پیشرفت علائم می شود.
با اینحال، در طی سال های اخیر روش های جدیدی برای درمان این دسته از بیماری ها ارائه شده است. بهترین مثال برای موفقیت این نوع درمان ها، ژن درمانی برای اصلاح اختلالات ناشی از جهش در ژن RPE65 است (مانند رتینیت پیگمنتوزا) که اخیراً تأییدیه سازمان غذا و داروی ایالات متحده (FDA) را دریافت کرده است و در واقع اولین مورد ژن درمانی (GT) مورد تأیید FDA است. علاوه براین، تلاش هایی برای انجام ژن درمانی جهت بیماری دژنراسیون ماکولا وابسته به سن آتروفیک (AMD) نیز انجام گرفته است. علاوه براین، سایر روش های ژنتیکی از جمله درمان های مبتنی بر CRISPR، و ژنتیکی درمآن های هدفمند مانند استفاده از الیگونوکلئوتیدهای آنتیسنس، استراتژیهای خواندن کدون خاتمه زودرس، ویرایش پایه و ویرایش RNA نیز رویکردهای امیدوارکنندهای برای اشکال ژنتیکی این نوع بیماری ها هستند که امروزه توجه ویژه ای را به خود معطوف کرده اند.
استفاده از داروهایی که ممکن است تخریب گیرنده های نوری را کاهش دهند نیز در سال های اخیر مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه این مطالعات نشان داده شده است که ویتامین A و دوکوزاهگزانوئیک اسید در بیماران مبتلا به رتینیت پیگمانتوزا (RP) کاهش متوسطی در میزان پیشرفت بیماری ایجاد می کنند. علاوه براین، استفاده از اسید والپروئیک خوراکی، سرعت پیشرفت بیماری و کاهش بینایی را در برخی موارد RP کند می کند. علاوه براین، نشان داده شده است که درمان با فاکتور نوروتروفیک غیراختصاصی یا فاکتور نوروتروفیک مژگانی (CNTF) انحطاط گیرنده نوری را در تعدادی از مدلهای حیوانی کند میکند. این فاکتورها به رشد و بقای سلول های عصبی و گیرنده های چشمی کمک می کنند.
امروزه، با تکیه بر داده های حاصل از مطالعات مربوط به رشد شبکیه، استفاده از سلول های بنیادی شبکیه برای مطالعه و درمان IRDها توجه زیادی را به خود جلب کرده است. علاوه براین، مطالعات نشان داده است که همچنین ممکن است بتوان از انتقال مواد بین سلولها برای اهداف درمانی، مانند تحریک سلولهای چشم میزبان برای تمایز به سلولهای گیرنده نوری استفاده کرد. بر این اساس، تقریباً 20 کارآزمایی بالینی فاز اولیه شامل درمان مبتنی بر سلول بنیادی برای درمان بیماری تحلیل شبکیه ارثی در حال انجام است. اهداف درمانی این نوع بیماری عبارتند از شکل آتروفیک پیشرفته AMD، نئوواسکولاریزاسیون مشیمیه مرتبط با AMD، بیماری رتینیت پیگمنتوزا و آتروفی مرتبط با نزدیک بینی و سن بالا. سلول های بنیادی مورد استفاده در درمان این نوع بیماری ها عبارتند از سلول های بنیادی مشتق شده از مغز استخوان اتولوگ، سلول های پیش ساز شبکیه انسانی، سلول های بنیادی جنینی، iPSC و سلول های بنیادی CNS انسانی.
با این حال، هنوز لازم است که ایمنی استفاده و اثربخشی این درمان های جدید در طی مطالعات بعدی به اثبات برسند تا امکان استفاده از آن ها در یک محیط بالینی و بر روی بیماران مختلف فراهم شود.
برچسب ها:
منابع:
- ویرایشگر: مام ژن
- تاریخ: 1401/05/08